میل جنسی چیست و چگونه در فرد به وجود می آید ؟
یک توضیح بالینی بسیار زیبا، اما به طور گسترده در سراسر این حرفه و زمینه های تحصیلی مرتبط وجود دارد. اثر اصلی دیوید باس به نام «تکامل میل: استراتژیهای جفتگیری انسان» شاید کتاب درسی این موضوع باشد. باس استدلال می کند که در اصل، غرایز بر میل ما حکومت می کنند. ترجیحاتی که ما در زندگی جنسی خود داریم، کم و بیش، صرفاً بیانگر جستجوی ما برای مزیت تکاملی است.
در این کتاب، باس تعدادی از اصول حکمت عمومی در مورد ترجیح جنسی را از طریق یک جذابیت تکاملی تأیید می کند:
ظاهر زیبا برای مردان مهمتر از زنان است زیرا ظاهر زیبا نشانه سلامتی و در نتیجه افزایش توانایی تولید مثل است.
زنان جایگاه اجتماعی را در همسر ضروری میدانند، زیرا این نشان دهنده توانایی مراقبت و محافظت از فرزندان آینده خود است.
زنان مردان مسن را ترجیح می دهند زیرا احتمال بیشتری وجود دارد که منابع لازم برای تأمین نیاز خود و فرزندانشان را داشته باشند.
باس ادعا می کند که این غرایز و چند غریزه اساسی دیگر میل را برمی انگیزند و در همه فرهنگ ها و جوامع یکسان هستند.
بدیهی است که توضیح باس پیچیدگی جنسیت انسان را بسیار ساده می کند. برخی ممکن است استدلال کنند که او آن را تا حد توهین ساده کرده است. به عنوان مثال، مردانی که مردان را به عنوان شریک جنسی ترجیح می دهند، در کجای این توضیح قرار می گیرند؟ یا زنانی که زنان را ترجیح می دهند؟ و چرا افرادی که از نظر جسمی قادر به تولید مثل نیستند، هنوز هم تمایل جنسی دارند؟ با این وجود، استدلال قانع کننده است.
دکتر دوبرنسکی معتقد است که : “میل در واقع بر اساس یک نیاز تکاملی است.” ما تمایل بسیار قوی و گاهی ناخودآگاهی برای تداوم گونه خود داریم.» دوبرنسکی به تمایز مهمی اشاره میکند: تداوم بشر ناخودآگاه است. بیان میل جنسی – احساسات آگاهانه و عملکرد جنسی ما – بسیار پیچیده تر از تلاش برای بچه دار شدن است.
بیان میل جنسی در دوران کودکی
بیان میل جنسی به احتمال زیاد ریشه در دوران کودکی دارد. همانطور که دبی مندل، کارشناس مدیریت استرس اشاره میکند، «کودکان والدین خود را مشاهده میکنند و درسهایی درباره تمایلات و تمایلات جنسی والدین دریافت میکنند». اگرچه در ابتدا توانایی یا فرصتی برای بیان آنها نداریم، اما این تصورات اولیه از آرزوها از بین نمی رود. وقتی وارد سن بلوغ می شویم، شروع به احساس میل تکاملی به سمت تولید مثل می کنیم. بلافاصله، این میل خود را به عنوان تمایلات جنسی آموخته شده ای که از دوران کودکی در خود جذب کرده ایم، شروع می کند.
همانطور که ما بزرگتر می شویم، همانطور که توسط نشانه های اجتماعی از همسالان ما و با تصویر رسانه های جمعی شکل می گیرد، تغییر می کند. اگرچه میل ممکن است ساده باشد، اما تمایلات جنسی متنوع است. جنسیت بیان میل است و جنبه ای از میل که می توانیم به آن دسترسی داشته باشیم، دستکاری کنیم و از آن لذت ببریم.
میل جنسی در فرد و بوی جذابیت
میل جنسی به خودی خود انگیزه ای است که در اعماق روده قرار دارد و بدون اطلاع ما و خارج از کنترل ما کار می کند. جایا و هید معتقدند که ما در سطح ناخودآگاه مجذوب یکدیگر میشویم، زیرا در نتیجه نشانههای بیومکانیکی، از جمله وضعیت بدنی و فرمونهایی که از خود منتشر میکنند – «رایجه» جنسی آنها – که باعث میشود ما همسری را انتخاب کنیم. تولیدکنندگان عطر و افراد تبلیغاتی به این نظریه فرومون ها پایبند هستند، رایحه های بازاریابی که ظاهراً “به شما کمک می کند فوراً توجه جنسی را از طرف جنس مخالف جلب کنید!” اما آنها در واقع چه چیزی می فروشند؟
فرومونها سیگنالهای شیمیایی هستند که توسط یکی از اعضای یک گونه ارسال میشوند تا پاسخ طبیعی را در عضو دیگری از همان گونه ایجاد کنند. به خوبی مشاهده شده است که فرومون ها توسط حیوانات، به ویژه حشرات، برای برقراری ارتباط با یکدیگر در سطوح زیر زبانی استفاده می شود.
در سال 1971، دکتر مارتا مک کلینتلاک مطالعهای را منتشر کرد که اکنون به خوبی شناخته شده است که نشان میدهد سیکلهای قاعدگی زنانی که در فاصله نزدیک با هم زندگی میکنند، به مرور زمان هماهنگ میشوند. مک کلینتلاک و دیگران معتقدند که این اثر ناشی از ارتباط فرمون زن انسان است و این تنها یک نمونه از نوعی ارتباط جنسی است که به طور مداوم بین انسان ها در سطح زیرزبانی رخ می دهد.
جایا و هید، با تفسیر چند دهه تحقیقات انجام شده توسط عصب شناس دکتر آر. داگلاس فیلدز، معتقدند که فرمون ها “با مراکز جنسی مغز صحبت می کنند و می توانند باعث ترشح هورمون های جنسی خاص، تستوسترون و استروژن شوند.” تأثیرات فرومونها در مواردی واضحتر است مثلاً «زوجهایی که به هر دلیلی باید نسبت به یکدیگر بیعلاقه باشند، ناگهان نمیتوانند پس از یک «برخورد نزدیک و شخصی» از حضور یکدیگر دور بمانند». برای مثال یک سفر کاری
در سالهای اخیر، دانشمندان شروع به شک کردهاند که ممکن است یک عصب جمجمهای ناشناخته کلیدی برای عملکرد مرموز فرومونها باشد. اولین بار در سال 1913 در انسان کشف شد، “عصب جمجمه ای صفر” یا “عصب پایانی” از حفره بینی به مغز می رسد و به چیزی ختم می شود که دکتر فیلدز آن را “مناطق جنسی با دکمه داغ مغز” می نامد. برای سالها، دانشمندان بر این باور بودند که عصب صفر بخشی از عصب بویایی است و به مغز ما در تفسیر بوها کمک میکند.
اما در سال 2007، دکتر فیلدز کشف کرد که مغز نهنگ خلبان هیچ عصب بویایی ندارد، اما دارای عصب صفر است. مغز نهنگ چه تفاوتی دارد؟ نهنگها مدتها پیش تکامل یافتهاند که توانایی بوییدن را از دست دادهاند، بینیشان تبدیل به سوراخهایی شده است. و با این حال، اگرچه نهنگها دیگر سختافزار عصبی برای بو ندارند، اما هنوز عصب صفر دارند که سوراخ دم نهنگ را به مغزش متصل میکند. دکتر فیلدز آزمایش های دیگری انجام داد و کشف کرد که تحریک عصب صفر باعث ایجاد پاسخ های جنسی خودکار در حیوانات می شود.
دکتر فیلدز، همراه با بسیاری دیگر، اکنون بر این باورند که عصب جمجمه صفر ممکن است مسئول ترجمه سیگنالهای فرمونهای جنسی و شروع رفتار تولید مثل باشد. به عبارت دیگر، عصب جمجمه صفر ممکن است زیست ماشینی برای میل باشد.
یک کوکتل قوی
فرومون ها ممکن است به عنوان نوعی چراغ توقف برای میل جنسی عمل کنند. آنها به ما می گویند که ما برای رفتن خوب هستیم، اما مطمئناً به تنهایی کار نمی کنند. صرف نظر از اینکه چه چیزی آن را روشن کرده است، هنوز چیزی باید در حال رانندگی ماشین باشد. به نظر می رسد این ترکیبی مسموم کننده از هورمون ها و مواد شیمیایی عصبی است که در مغز شلیک می کنند.
آن “منطقه جنسی با دکمه داغ” که دکتر فیلدز به آن اشاره کرد، هسته سپتوم است که ترشح دو هورمون جنسی اصلی را در بدن کنترل می کند: تستوسترون و استروژن. هر دو هورمون در روند میل جنسی ضروری هستند. دانشمندان این را می دانند، زیرا با افزایش سن مردان ، میزان تستوسترون کاهش می یابد و در نتیجه مشکلات نعوظ و میل جنسی را ایجاد می کنند. زنان نیز با افزایش سن، تستوسترون را از دست می دهند. با این حال، دانشمندان اکنون بر این باورند که ترکیبی از تستوسترون و استروژن، “هورمون عشق” را ایجاد می کنند.
استروژن و تستوسترون به نوبه خود مواد شیمیایی عصبی را در مغز تحریک می کنند – به ویژه دوپامین، سروتونین، نوراپی نفرین و اکسی توسین. دکتر کریگ مالکین، روانشناس بالینی که در حال حاضر کتابی در مورد چگونگی کنترل میل می نویسد، خاطرنشان کرد که قدرت این کوکتل عصبی شیمیایی می تواند قوی باشد. او گفت: “ترکیب مواد شیمیایی عصبی باعث ایجاد احساسات سرگیجهآور هیجان، سرخوشی و اشتیاق میشود.” “برخی از مطالعات تصویربرداری مغز شباهت بین فعالیت عصبی در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری اجباری و کسانی که در حال عاشق شدن هستند، نشان می دهد.” عشق – یا حداقل میل – به معنای واقعی کلمه شما را دیوانه می کند. چگونه؟ این مواد شیمیایی واقعاً چه می کنند؟
دوپامین : دوپامین بیشتر در زمینه اعتیاد به مواد مخدر مورد مطالعه قرار گرفته است. در اصل، این انتقال دهنده عصبی است که محرک های خارجی را تحریک می کند. دوپامین به شما آموزش می دهد که احساس سیری و لذت را با چیزهای خاصی مرتبط کنید. در مورد میل جنسی، هر زمان که با چیزی روبرو می شوید که جذب آن می شوید، دوپامین در مغز ترشح می شود.
سروتونین : سروتونین مشابه دوپامین است. این یک انتقال دهنده عصبی است که چرخه ای از میل و رضایت را به بدن شما می آموزد.
نوراپی نفرین : معمولاً این انتقال دهنده عصبی زمانی تحریک می شود که برای فرار از یک موقعیت خطرناک یا ترسناک به انرژی اضافی نیاز داشته باشیم. اما در طول خودارضایی و رابطه جنسی نیز افزایش می یابد، سپس کاهش می یابد.
اکسی توسین : اکسی توسین “هورمون نوازش” نامیده می شود. اعتقاد بر این است که نقش اساسی در پیوند والد-کودک و تشکیل شریک زندگی دارد. اکسی توسین باعث برانگیختگی نمی شود، اما ممکن است بخشی از میل کلی باشد. به گفته دکتر مالکین، این “نگهبان ما را آرام می کند و اعتماد را عمیق تر می کند.”
مطالعات مختلف در طول سالها نشان دادهاند که همه این مواد شیمیایی عصبی و موارد دیگر (از جمله اپی نفرین، پلی پپتید آلفا ملانوسیت، فناتیلامین و گنادوتروپینها) به یک شکل در میل جنسی نقش دارند. اما وقتی صحبت از آن به میان می آید، جداسازی یک مکانیسم تقریبا غیرممکن است.
مرکز مشاوره رامونا با متخصصان مربوط در این زمینه می تواند جهت رفع سرد مزاجی یا مشکلات میل جنسی به شما کمک کند .
دیدگاهی ثبت نشده است
لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید: